فأصابهم سیئات ما عملوا وحاق بهم ما كانوا به یستهزئون ﴿٣٤﴾
و سرانجام بدیهای اعمالشان به آنها رسید؛ و آنچه را (از وعدههای عذاب) استهزا میکردند، بر آنان وارد شد.
وقال الذین أشركوا لو شاء اللـه ما عبدنا من دونه من شیء نحن ولا آباؤنا ولا حرمنا من دونه من شیء كذلك فعل الذین من قبلهم فهل على الرسل إلا البلاغ المبین ﴿٣٥﴾
مشرکان گفتند: «اگر خدا میخواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمیکردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمیساختیم!» (آری،) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفهای جز ابلاغ آشکار دارند؟!
*********************************************************
اصل کیفر در آخرت است
«سَیِّئاتُ» به گناهان كوچك، در مقابل گناهان بزرگ گفته مىشود، مانند آیهى «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ» «1» بنا بر این آنچه در دنیا از كیفر به انسان مىرسد، گوشهاى از عملكرد اوست، و اصلِ كیفر در قیامت است.
{لذا می توان گفت برخی از جزاهائی که ما در این دنیا گرفتارآن میشویم در واقع بازخورد و کیفر برخی از سیئات و گناهان غیر کبیره ماست و اما درباره کیفر گناهان کبیره از آنجائیکه این دنیا توان اعمال کیفر را به طریق کامل ندارد لذا
محبوب کنید ! : |
آیات 31 و 32 سوره النحل (16)
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَآؤُونَ كَذَلِكَ یَجْزِی اللّهُ الْمُتَّقِینَ ﴿۳۱﴾
باغهایی از بهشت جاویدان است که همگی وارد آن میشوند؛ نهرها از زیر درختانش میگذرد؛ هر چه بخواهند در آنجا هست؛ خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش میدهد!
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۲﴾
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را میگیرند در حالی که پاک و پاکیزهاند؛ به آنها میگویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام میدادید!»
************************************************************
بیان وضعیت متقین
مىفرماید: و چه نیك است خانه متقین. آن گاه مجددا توضیح مىدهد كه: خانه ایشان جنات عدنى است كه به آن داخل مىشوند و از دامنه آن نهرها روان است، و در آنجا هر چه را بخواهند در اختیار دارند، و خدا اینچنین متقین را پاداش مىدهد.
محبوب کنید ! : |
لیبین لهم الذی یختلفون فیه ولیعلم الذین كفروا أنهم كانوا كاذبین ﴿٣٩﴾
هدف این است که آنچه را در آن اختلاف داشتند، برای آنها روشن سازد؛ و کسانی که منکر شدند، بدانند دروغ میگفتند!
إنما قولنا لشیء إذا أردناه أن نقول له كن فیكون ﴿٤٠﴾
(رستاخیز مردگان برای ما مشکل نیست؛ زیرا) وقتی چیزی را اراده میکنیم، فقط به آن میگوییم: «موجود باش!» بلافاصله موجود میشود.
*******************************************************************************
حیات پس از مرگ اهداف متعددی دارد
گرچه حیات پس از مرگ و رستاخیز، اهداف متعددى دارد كه در آیات قرآن بطور پراكنده به آنها اشاره شده است: تكامل انسان، اجراى عدالت، هدف دادن به زندگى این جهان، ادامه فیض خداوند و مانند آن. ولى آیه مورد بحث به هدف دیگرى اشاره مىكند، و آن بر طرف كردن اختلافات و بازگشت به توحید است. اختلاف عقیدهها هرگز بطور كامل در این دنیا، از بین نخواهد رفت چرا كه عالم غطاء و پوشش است، ولى سرانجام روزى فرا مىرسد كه این پوششها و پردهها از میان خواهد رفت و یوم البروز و یوم الظهور است.
تفسیر نمونه، ج11، ص: 233
قول ، امر ، قضا و اراده خدا
همه یکی است
محبوب کنید ! : |
ولقد بعثنا فی كل أمة رسولا أن اعبدوا اللـه واجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدى اللـه ومنهم من حقت علیه الضلالة فسیروا فی الأرض فانظروا كیف كان عاقبة المكذبین (36)
ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد؛ و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت؛ پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیبکنندگان چگونه بود!
إن تحرص على هداهم فإن اللـه لا یهدی من یضل وما لهم من ناصرین (37)
هر قدر بر هدایت آنها حریص باشی، (سودی ندارد؛ چرا) که خداوند کسی را که گمراه ساخت، هدایت نمیکند؛ و آنها یاورانی نخواهند داشت!
****************************************
فرق بین انزال و بعث
در واقع این جواب برخی از کسانی است که پیامبران را اسمانی می دانند و جدای از انسان
چرا که اگر آسمانی بودند مانند قرآن عبارت انزال برایشان بکار می رفت وحال اینکه انسانی هستند مانند دیگر انسانها و فقط به خاطر شایستگی که در بین مردم دارند و کسب کرده اند از سوی خدا برانگیخته (بعث) می شوند
************************
دو نکته مبنائی
محبوب کنید ! : |
محبوب کنید ! : |
قناعت آثار مادی و معنوی فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف - قناعت باعث عزت و سربلندی
فردی که دارای مناعت طبع و عزت نفس است، در نزد همگام عزیز و سربلند است ولی کسی که به مال دیگران چشم داشته باشد، خود را اسیر و ذلیل ساخته و مردم با چشم حقارت به او مینگرند.
امام علی علیهالسلام میفرماید ((آدمی را قناعت برای دولت مندی وخوش خلقی برای فراوانی نعمتها کافی است)) [1]
از امام علی علیهالسلام پرسیدند ترجمهی آیه ی فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة چیست؟ فرمود قناعت است [2]
ب - قناعت مالی است تمام نشدنی و بینیازی واقعی است
رسول خدا صلیالله علیه و آله مفرمایند: الْقَنَاعَةُ كَنْزٌ لَا یَفْنَى(قناعت گنجی است که تمام نمیشود)[3]
و همچنین میفرمایند: َ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَد (قناعت مالی است که تمام نمیشود) [4]
ج- قناعت باعث آسایش خاطر و آرامش روان
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: ((کسی که به اندازهی کفایت از دنیا بهرهمند باشد، به آسایش دست یابد و آسوده خاطر گردد، درحالیکه دنیا پرسیت کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است))[5]
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: رسول خدا صلیالله علیه وآله در مقام دعا عرضه داشت: اللَّهُمَ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّهُمُ الْعَفَافَ وَ الْكَفَافَ وَ ارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْمَالَ وَ الْوَلَد
خداوندا! به محمّد و آل محمّد و دوستداران محمّد و آل محمّد، عفاف و كفاف روزى كن و به دشمنان محمّد و آل محمّد، مال و فرزند فراوان بده [6]
-----------------------------
[1] . کلمات قصار 229
[2] . نهجالبلاغه کلمات قصار 229
[3] . مشکاه الانوار ص 132
[4] . میزان الحکمه ج 8 ص 280
[5] نهجالبلاغه کلمات قصار 371
[6] کافی جلد 2 ص 140
محبوب کنید ! : |
پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله میفرمایند: الْحَیَاءُ مِنَ الْإِیمَان ((حیا از ایمان است)) [1]
علمای علم اخلاق حیا را انقباض نفس میدانند که در مقابل زشتیها خود را عقب میکشد. سرچشمهی حیا مثل بسیاری از عکسالعملهای انسان همان معرفت و شناخت است. انسان وقتی عمل زشتی را میشناسد خودش را در مقابل آن حفظ میکند.
حیا یک عامل مهم بازدارنده است و باعث میشود که انسان به بسیاری از گناهان آلوده نشود به عنوان مثال، حیا مانع میشود از اینکه دروغ بگوید، غیبت کند یا ریا نماید و خودش را در مقابل چنین اعمالی حفظ میکند. حیا یک حالت دفاعی است مثل سیستم دفاعی بدن که وقتی میکروبی وارد بدن میشود این سیستم آن را نابود میکند. وقتی حیای انسان از بین رود، دیگر میان او و گناهش مانعی وجود نخواهد داشت.
امام علی علیهالسلام میفرمایند: مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار کسی که خطایش زیاد شود حیایش کم میشود و کسی که حیایش کم شد زهدش و کسی که زهد وپرهیز از گناهش کم شد قلبش میمیرد و کسی که قلبش بمیرد اهل جهنم است[2]
پس بیحیای انسان را به جهنم میکشاند.
چه کنیم که حیا زیاد شود واین سپر همیشه باشد؟
دو راه وجود دارد:
کسب معرفت بیشتر: یعنی در مورد عواقب گناه بیشتر فکر کنیم و دربارهی خدا معرفتمان بیشتر شود و باور کنیم که عالم محضر خداست.
وقتی گناهی از ما سر زد، فورا توبه کرده و این دیوار شکسته را تعمیر کنیم
-------------------------------
[1] . تحف العقول حکمت 161
[2] نهجالبلاغه کلمات قصار 349
محبوب کنید ! : |
یکی از وظایف اخلاقی ما در جامعه این است که در برآورده ساختن نیازهای برادران دینی خود کوشا باشیم. رفع نیاز از یک مسلمان و برآورده ساختن حاجت او، نه تنها اجر و پاداشی بالاتر و برتر از بیست حج که هر کدام همراه با انفاق هزاران دینار درراه خدا باشد [1]، دارد بلکه از جمله محبوبترین کارها نزد خداوند بهحساب میآید[2] روایات بسیار متنوع و متعددی در مجامع روایی ما آمده است حتی در بسیاری از کتابهای روایی بابی تحت عنوان ((قضاء حاجۀ المؤمن)) گشوده شده است. بالاتر آنکه از همه ی مسلمانان خواسته شده به محض اطلاع از نیازمندی یک مؤمن اخلاقاً مؤظفند، در صورت امکان، در رفع نیاز او پیش قدم شوند یعنی اجازه ندهند که آن فرد نیازش را بیان کند:
امام صادق علیه الیلام میفرمایند: إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ أَنَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ مُحْتَاجٌ فَلَمْ یُعْطِهِ شَیْئاً حَتَّى سَأَلَهُ ثُمَّ أَعْطَاهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ. (هرگاه مرد از نیاز برادر مومنش باخبر شد و نیازش برآورده نساخت تا زمانی که درخواست کند، در این صورت پاداشی نخواهد داشت) [3]
حتی اگر کسی، خودش نمیتواند نیاز برادر مسلمانش را برآورده سازد، ولی میتواند از اعتبار و آبروی خود در این جهت استفاده کند، موظف است این کار را انجام دهد یعنی باید از هر راهی که میداند و میتواند در برآورده ساختن نیاز برادر مسلمانش کوشش نماید، هر چند که کوششش او به نتیجه نرسد [4]
امام رضا علیهالسلام در این باره میفرمایند: خداوند را در روی زمین بندگانی است که در برآورده ساختن نیازهای مردم تلاش میکنند اینان روز قیامت در اماناند، هرکسی که مومنی را شاد نماید، خداوند در روز قیامت دل او را شاد میکند.[5]
[1] . وسائل الشیعۀ ج 16 ص 365
[2]. تاریخ یعقوبی ج 2 ص 105
[3] بحارالانوار ج 71 ص 312
[4] وسائل الشیعه ج 16 ص 365-368
[5] اصول کافی ج 2 متاب ایمان و کفر باب السعی فی حاجه المومن حدیث 2
محبوب کنید ! : |
محور قرار دادن رسیدن به شهوات در زندگی با کمال و هدف خلقت انسانی که همان عبودیت خالق پروردگار میباشد سازگار نیست و پیامدهای ناگواری را برای فرد به دنبال دارد از جملهی آنها:
فرجام سیاه
شهوت مانند ماری خوش خط وخال است که به محض نزدیک شدن و تماس با آن ف زهر خود را تزریق میکند. لذا باید مواظب بود تا برای برخورداری از لذتی آنی و فانی به دامی بزرگ و طولانی گرفتار نشویم
امام علی علیهالسلام میفرمایند: أَوَّلُ الشَّهْوَةِ طَرَبٌ وَ آخِرُهَا عَطَبٌ. (ابتدای شهوت شادی است و پایان آن هلاکت و نابودی) [1]
اندوه فراوان
انسان با پردهدری و باز گذاشتن درهای اعضا و جوارح خود همیشه در حال نیاز و تشنگی است، این حالت روانی منشأ افسردگیها، اندوه ها و غصههای نامحدود میشود و چنین انسان تشنهای دائم به خیال آب، چشم به سراب دارد
اما علی علیهالسلام میفرمایند: كم من فرح أفضى به فرحه إلى حزن مؤبّد (چه شادمانیهای زیادی که شادی آن به اندوه جاودانی ختم میشود) [2]
رسول خدا صلیالله علیه و آله میفرمایند: رُبَ شَهْوَةِ سَاعَةٍ تُورِثُ حُزْناً طَوِیلا (چه شهوتهایی که لذتش ساعتی بیش نیست، اما اندوه طولانی در پی دارد) [3]
بردگی روح
انسانی که زمام خود را به دست اعضا و جوارحش بسپارد، به اسارت آنها درمیآید.
امام علی علیهالسلام میفرمایند: عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِیرٌ لَا یَنْفَكُّ أَسْرُه (بنده ی شهوت، اسیری است که هرگز از اسارت بیرون نیاید) [4]
[1] . غررالحکم شمارهی 4946
[2] . غررالحکم شمارهی 7395
[3] بحارالانوار ج 77 ص 82
[4] غررالحکم شمارهی 6966
محبوب کنید ! : |
فلسفهی روابط در اسلام تحقق اهداف الهی و انسانی است و دو اصل ((تولّی و تبرّی)) نیز بر این فلسفه مبتنی است. بدین لحاظ هرگاه روابط موجب تضعیف جبههی حق شود یا از قبیل رابطهی ظالم و مظلوم باشد یا باعث انتقال خلقوخوی ناپسند افراد شود، باید از آن پرهیز کرد. آیات برائت در قرآن و توصیهی روایات به قطع ارتباط شامل این موارد است.
قرآن خطاب به مسلمانان میفرماید: ای گروه با ایمان، کسانی را از اهل کتاب و کافران که دین شما را به تمسخر گرفه یا بازیچه قرار داده اند، دوستان خود نگیرید و از خدا بترسید اگر ایمان دارید[1]
بدین ترتیب، طرح دوستی باکسانی که در برابر حق موضع مخالف اتخاذ میکنند ممنوع است، حتی اگراینان پدر و مادر و برادر و خویشاوندان فرد باشند.
در روایات نیز به فلسفهی این قطع رابطه و آثار فردی و اجتماعی آن اشاره شده است.
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: از معاشرت اشرار بپرهیزید که آنان چون آتشند که نزدیک شدن به آن میسوزاند[2]. بدین لحاظ، تربیت اجتماعی اسلام میان مسلمانان و غیر مسلمانان، مؤمن و فاسق و صالح و ناصالح مرزی قرار داده تا حریم اخلاق و محیط اسلامی از سرایت فساد مصون بماند. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: روا نیست که مرد مسلکان با فاجر، احمق و دروغگو طرح برادری بیفکند [3] در این روابط، علاوه بر اثر اخلاقی آن، حیثیت اجتماعی مسلمانان نیز مطرح است و از این رو ف امام صادق علیهالسلام میفرمایند ((با اهل بدعت و ضلالت مصاحبت و مجالست نکنید که در نظر مردم فردی از آنان به شمار ایید)) پیامبر صلیالله علیه و آله فرموده اند: مرد بر دین دوست خویش است [4].
این نکته شایان ذکر است که در تربیت اسلامی قطع رابطه مانند رابطهی ایمانی ریشه ی قلبی دارد و اثر آن به اجتماع کشیده میشود و این همان تولّی وتبرّی است که در روایات به عنوان حقیقت دین از آن یادشده و امام صادق علیهالسلام درباره آن میفرمایند ((هل الّدینُ الّا الحُبُّ و البُغض))[5]. این یکی از تمهیدات ریشهدار اسلام در تربیت عناصر صالح است که آنان را به بیزاری قلبی از عناصر فاسد و مفسد فرامیخواند و طریق نفوذ گسترش فساد آنان را از راه دل میبندد.
[1] . سوره ی مائده ایه ی 57
[2] . تصیّف غرر ص 431
[3] . اصول کافی: ج 2 ص 610
[4] . همان 642
[5] . همان ص 124
محبوب کنید ! : |